مکانیابی گورستانهای آتی و ساماندهی گورستان های موجود شهر تهران/86-1383
مکانیابی گورستانهای آتی و ساماندهی گورستان های موجود شهر تهران/86-1383
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرحی بر دو پروژه:
- مکانیابی گورستانهای آتی کلانشهر تهران
- ساماندهی گورستانهای تاریخی، متبرکه و متروکه شهر تهران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارفرما : سازمان بهشت زهرا
مجری : گروه شهرشناسی دفتر پژوهشهای فرهنگی شهرداری تهران
مدیر پروژه : محمدرضا مازندرانی حائری
تاریخ : 1386-1383
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گورستان ؛ مکانی برای پایان زندگی و آغازی برای شناخت شهر
گورستان: مکان پایان- مکان آغاز
گورستان: مکان آخرت- مکان دنیا
این بار شناخت شهر را از مکانهایی آغاز کردیم که برای همه- در هر جامه و بر هر پای- مکان پایان به حساب میآید. هرگز گمان نمیکردیم که شناخت گورستان باعث شود که تا این درجه به زندگی و شهر نزدیکتر شویم.
در دوران و در کشوری بسر میبریم که رشد عظیم و حجیم شهر و شهرنشینی و چند سویی مدیریتهای متعدد شهرها، تقریباً تمام جلوههای شهرنشینی گسترده را با بحران مواجه کرده است:
نظام تردد، فاضلاب، مترو، آلودگیهای هوا و زمین، تیرگی آسمان و حذف نسبی چشمانداز، فوق تراکم ساختمانی و بارگذاری جمعیتی، بیمسکنی و بدمسکنی، انباشته شدن روزافزون تقاضاهای شهرنشینان برای فضاهای شهری و بسیاری موارد دیگر تا برسیم به نظام تدفین و گورستانهای مرتبط با آن.
از زاویهای دیگر، همه ما که در این دوران، زیستن در شهرهای کشور و به ویژه در کلانشهرها نصیبمان شده و تمام بحرانهای حاصل از اینگونه شهرنشینی و مدیریت شهری را در حال تجربه هستیم، چون وقت زندگانیمان به سر آید، با توجه به محدودیتهای محل دفن و تک گورستانی بودن شهرهامان و کمبود جا و گرانی هزینهها، بیگمان مرگمان نیز با بحران مواجه خواهد شد. این تجربه نصیب بسیاری از همشهریان شده و بسیاری از این بحرانها را در دوران زندگی و مرگ تجربه کرده اند.
اما با پایان یافتن دوره زندگی، بحرانهای تازهتری برای خانوادهها و بستگان پیش میآید. چرا که در خلق و خو و طبیعت ما ایرانیها مانند بسیاری از ساکنان دیگر کره زمین دیدار و ملاقات با ساکنان گورستان نهفته است:
زیارت اهل قبور.
هر از چندگاهی به تناوب موقعیتها و اعیاد و تناسب گذشت زمان به کسانی که به دیار نیستی سفر کردهاند مراجعه میکنیم، بر سر سنگهایی که بر آنها نامشان حک شده مینشینیم آن را میشوییم، فاتحه میخوانیم، راز و نیاز میکنیم و از خداوند رحمان برای درگذشته و بازماندگان طلب مغفرت مینماییم. این نوع مراجعه به گورستان روند دائمی و رو به رشد دارد و اگرچه شهرنشینان میروند که با زیارت اهل قبور، آرامش قلب پیدا کنند، ناخواسته بر تعدادی از بحرانهای مدیریت شهری میافزایند.
تمرکز کارگاه معماری معاصر ایران بر گورستان حاصل کشف و کشافی ده ساله است. از درون این مطالعه به سمت مطالعه 80 گورستان کوچک و بزرگ، پراکنده در سطح تهران بزرگ حرکت کردیم و بعد با ادبیات جهانی در حوزه آئینها و اقتصاد مرگ آشنا شدیم و همزمان بررسی نمونههای گورستانی منحصر به فرد در کشور (تخت پولاد اصفهان) یا در تهران (ظهیر الدوله) که سال هاست در معرض دستاندازی و تخریب و نوسازی قرار دارند را در دستورکار قرار دادیم.
اگر قرار باشد ما ساکنان تهران خاطرات خود را در نیم قرن گذشته مرور کنیم و هر کجا به درگذشت خویش یا عزیز از دست رفتهای رسیدیم درنگ کنیم و خاطرات خود را بیشتر بکاویم که چگونه و در کجا، آن آشنا آن دوست به خاک سپرده شده، نام گورستان بهشت زهرا از همه پررنگتر خواهد بود و البته یادهای محوتری از مراسم به خاکسپاری در گورستانهای دیگر نیز در خاطرمان نقش خواهد بست، که هرچه به سمت امروز بیائیم تکرار آن خاطرات کمرنگتر و بیشتر به تجربههای تدفین در بهشت زهرا محدود می شود. یا در اصفهان بهشت رضوان و در قم بهشت معصومه در هر شهر بهشتی دیگر. مطالعه پدیده این "بهشتهای زمینی" بسیار آموزنده است.
یکی از قوانین بهینهزیستی به ویژه در شهرها رعایت اصل تعادل فیمابین انسان و مکان است. مکان توان مشخصی برای پذیرایی جامعه دارد. اگرچه ممکن است بسیار دیر فریادش را بشنویم. یا زلزله و سیل و مخاطرات طبیعی معلوم کنند که چه بر سر مکان و جامعه آوردهایم. همین رابطه متعادل فی مابین مکان مردگان و مکان زندگان نیز میبایست مراعات شود. اگر در این باره به گذشته و یا به اروپا اشاره میشود هدف نه بازگشت به گذشته و نه تقلید از اروپاست. پرسش این است که در جوامع شهری و کلان شهری سهم رابطه گورستان و فضاهای شهری و مسکونی چگونه باید باشد تا کیفیت حیات تنزل نیابد؟ به علاوه آیا این حق آدمی نیست که در حدفاصل جبر و اختیار حاکم بر زندگیاش مکان استقرار ابدی خود را انتخاب کند؟
پژوهشهای دهه گذشته درباره مبانی تدفین و آئینهای سوگواری، مکانیابی و ساماندهی گورستانهای جدید و قدیم، آشکار نمودند که تجربه تک و کلان گورستانی شدن شهرهای کشور فاقد مطلوبیت حیات مدنی رو به رشد جامعه ایران است. گورستانها میبایست در مقیاس متنوعی از گورستانهای محلی و محلهای تا گورستانهای ملی و منطقهای وجود داشته باشند تا آحاد جامعه ایرانی بتوانند برحسب شرایط زمانی و مکانی خود، خانه جاودانی خود را انتخاب کنند. گورستان و مواجهه با آن در کشور ما از دهه 40 به بعد وارد مرحله جدیدی میشود. با وجودی که زمان به جلو میرود اما ما در حوزه اندیشیدن و عمل کردن درباره گورستان به جلو نرفتهایم. مفهوم و معنای گورستان را در حد یکی از خدمات شهری تقلیل دادیم که اولین طرح جامع تهران نیز بر این امر صحه می گذارد:
گورستان یکی از انواع خدمات شهریست و همطراز با مکانیابی دفع زباله و تصفیه خانه شهر می بایست "بیرون” از شهر مستقر شود.
این رفتاریست که از دهه 40 به این سو با گورستان در پیش گرفتهایم.
شکلگیری گورستان بهشتزهرا از سال 1343 بسیار دور از پیکره اصلی شهر در آن هنگام و تثبیت آن توسط طرح جامع و تحکیم آن به توسط صاحبنظران فن سالار و دانشگاهی به سرعت فرهنگ ما را به سمت پرهیز از ارتباط با مردگان و خطا پنداشتن گورستان به مثابه یک فضای شهری سوق داد. اکنون نزدیک به نیم قرن است که پس از شکلگیری یکی از بزرگترین گورستانهای جهان با رقمی نزدیک به یک و نیم میلیون محل دفن در محدودهای بالغ بر 7.000.000 مترمربع، شهر عظیم مردگان را ساختهایم که همانند شهرها و کلانشهرهای زندگان مملو از بحران و مخاطره میباشد.
دو رکن بنیادین شهرسازی یعنی مقیاس و فاصله را و بخش اعظم ارکان معماری شهری یعنی انسانی بودن و اجتماعی بودن فضای تدفین را نادیده گرفتهایم و در این فرآیند کیفیت روابط انسانی را تقلیل و هزینههای حضور در گورستان را به شدت افزایش دادهایم. حتی هنگامی که میکوشیم با رایگان و ارزان واگذار کردن قبور مرهم بر جراحات بازماندگان کم درآمد نهیم، آنقدر شرایط کیفی حضور در این گورستان های پهن پیکر پایین است که آن تخفیفات، آلام وارده را تسکین چندانی نمیدهد.
باورهای غلط نیز بر این فرآیندهای چند دهه اخیر افزوده شدهاند. به عنوان مثال مسئله جهت باد و محل استقرار گورستان. در حالی که همین فرآیند تک و کلان گورستانی شدن گورستانهای کشور در مسیر سبزی و سبزینگی و پالایش هوای نامطلوب قرار گرفته و مدیریت گورستانهای کشور میکوشند تا تک گورستانهای شهر را بزرگترین لکه سبز آن شهر معرفی کنند و آزمایشهای ویژهای که جهت بررسی هوای گورستان در بهشتزهرا صورت گرفته دال بر آنست که هیچ نوع آلودگی ناشی از دفن در هوای گورستانی به این عظمت وجود ندارد.
همچنان کتابهای راهنمای طراحی گورستان بدون تکیه بر پژوهش و آزمایش، متنها و حرفهای غلط را تکرار میکنند. "بادی که از روی گورستان رد شود آلوده است.” غلطاندیشی نیم قرن گذشته درباره گورستان، هم مقیاس و فاصله و کیفیتهای انسانی اجتماعی و آئینی را نادیده گرفته و هم محیط فیزیکی و شیمیایی آن را آلوده معرفی میکند.
در درون بحران تدفین، جریان تأثیرگذار و تعیینکننده دیگری نیز شکل گرفته که میبایست به طور جدی و پیگیر به ابعاد مختلف آن پرداخته شود. و آن اقتصاد مرگ است. اگرچه عبارت " اقتصاد مرگ”، عبارت مناسبی برای این جریان شکل گرفته در درون بحران تدفین به نظر میرسد اما بازگو کننده خصلتهای حیرتانگیز آن
نیست. ترکیب اقتصاد سیاسی اراضی به ویژه "اقتصاد سیاسی اراضی شهری”، عبارت مناسبتری است برای آنچه که در لفاف بحران تدفین مخفی مانده است. این مخفی ماندن به توسط بخشنامهای که در اوایل دهه هفتاد، تهران را به سمت تک گورستانی شدن سوق داد تشدید کرد و پس از آن کلانشهرها و سایر شهرهای کشور به
تبعیت از پایتخت "مسابقه تهرانی شدن" را سرعت بخشیدند و هر شهری به فراخور توان و استعدادش قطعه زمین دانهدرشتی را برای گورستان شهر اختصاص داد.
با توجه به اهمیت بلاتردید پژوهش درباره " اقتصاد سیاسی اراضی گورستانی” در محدوده و حریم شهرها و کلانشهرهای کشور، طی ده سال "گورستانشناسی" و آشنا شدن با ابعاد متنوع این موضوع و درگیری با جنبههای مختلف بحران تدفین و متمرکز شدن بر برنامهریزی و مکانیابی گورستانهای جدید و ساماندهی و نجات گورستانهای تاریخی، متبرکه و متروکه، همچنان در پی فرصتی هستیم تا بتوانیم پژوهشهای گورستانی را درباره اقتصاد سیاسی گورستان در ایران دنبال کنیم. ابعاد عینی این پژوهش، هم طرح عظیم جزیرهای کردن حرم مطهر امام هشتم شیعیان جهان و هم طرحهای امامزادههای کوچکتری را در مقیاس امامزاده صالح تجریش در تهران و هم گرایش گسترده تبدیل خانههای مسکونی به گورستان در قم و تبدیل شدن گورهای پیرامون شخصیتهای مذهبی به گرانترین کالای ارضی در کشور و انواع معامله قبرهای قدیمی و ارث و میراثی را دربرمیگیرد. و مسئله زمین که علیرغم گسترش عظیم اراضی، بهشتزهرا همچنان در بحران زمین و کمبود جا و فوق تمرکز ناشی از کلان گورستانی شدن در رنج است.
گورستانها با وجود فضاهای باز و متنوع در ابعاد و مقیاسهای مختلف محلهای، ناحیهای و شهری میتوانند علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای تعاملات اجتماعی در ایام بحران به مثابه پدافند غیرعامل مفید و مؤثر واقع شوند. در این پژوهش، ابعاد مختلف نظام تدفین و برنامهریزی برای آینده گورستانهای کشور با توجه به مبانی شناخت پدیده مرگ در چارچوب جامعهای کهن و آئینهای ایرانی- اسلامی به شرح زیر تدوین و بررسی شدهاند:
- توجه به تعادل پایدار در ارتباط متقابل شرع، عقل و عرف به هنگام احداث و انجام پروژههای عمرانی؛
- توجه به نقش هویتساز و نمادین گورستان به مثابه یک بنا و فضای مانا؛
- توجه به نقش و کارکرد آیین و شیوه زندگی در فرآیند مرگ؛
- توجه به توانها و تأثیرات مثبت و منفی گورستان بر محیط زیست؛
- توجه به گورستان به مثابه فضایی با توانایی بالا در ترکیب با کاربریهای فرهنگی، فراغتی و گردشگری به منظور ارتقاء کیفیت محیط زیست؛
- توجه به تمامی نیروهای ذیمدخل در امر تدفین و تجربه مدیریتی داخل کشور؛
- توجه به برآوردهای دراز مدت جمعیتی و زمانی؛
-
توجه به تخفیف مخاطرات غیرقابل پیشبینی در شهر برای کاهش بحران به توسط استفاده ازفضای
گورستان (پدآفندغیرعامل)؛ - توجه به دستاوردهای جهانی در امر تدفین و سازماندهی گورستانها در قالب ساختارهای فضایی در ترکیب با جامعه شهری؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این پژوهش در نهایت به چاپ ویژهنامهای تحت عنوان " گورستان، شهر و حیات شهری" (شماره سیزدهم نشریه "اندیشه ایرانشهر") و نیز نگاشت قریب به 80 مجلد گزارش در رابطه با شناخت و بررسی 80 گورستان در کلانشهر تهران، انجامید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ