فرهنگِ فضا و فضای فرهنگی در شهر تهران
فرهنگِ فضا و فضای فرهنگی در شهر تهران
فرهنگِ فضا و فضای فرهنگی در شهر تهران[*]
شهرنشینی و بازتابهای فضایی آن در شهر
به نظر میرسد ما (شهرنشینان، متخصصان و مسئولان) به هنگام کاربرد واژه «شهر تهران» تصور مفهومی و مصداقی مشترکی نداریم و نمیدانیم برای کدام مقصود از واژه «تهران» استفاده کنیم.
برای شهرنشینی ابعاد و مشخصههای متعددی متصور است. در فرصت این مقاله کوتاه آنها را در دو دسته معرفی میکنیم: مشخصههای کمّی و مشخصههای کیفی. اولی را میتوان در تعداد جمعیت، مساحت، نوع مصالح، ابعاد بناها، انواع جادههای کوچک و بزرگ، تعداد ماشین و از این قبیل دستهبندی نمود. و دومی را میتوان در رفتارها، حساسیتها، عملها وعکسالعملهای شهرنشینان به بنا، به رنگ، به مصالح، به شکل، به فضا، به علائم تجریدی (مانند علائم راهنمایی) و یا تعداد کتابخوانها و کتابخانهها، تعداد سینما و تئاتر و از این قبیل جستجو نمود. این ابعاد و مشخصهها در مقیاس «کلانشهر» از تنوع و حجم بسیار گستردهتری برخوردار هستند.
بر حسب چگونگی شهرنشینی، شهر این دو دسته مشخصه را در خود جای میدهد. به عبارت دیگر، شهر مصداق فضایی ترکیب مشخصههای کمّی و کیفی شهرنشینی میباشد. مسئله امروز شهر در ایران این است که تعادل ضروری بین مشخصههای کمّی و کیفی بر هم خورده و مشخصههای کمّی نقش تعیینکننده را در شکلدهی سازمان فضای شهرهای ما بر عهده گرفتهاند. بر این اساس، حضور اجتماعی شهرنشینان در شهر مشروط و انحصاری شده است. امروزه تهران در مقیاس کلانشهر، فضا در اختیار ساکنان خود قرار نداده است و به نظر میرسد رغبت طبیعی، آزادانه و آگاهانه شهرنشینان برای تجمع و گفتگو در مقایسه با گذشته شهر تهران کاهش یافته است. در مقایسه با فضاهایی که تهران معاصر برای تردد اتومبیل و تجمع ماشینها (پارکینگ) و فضاهایی که برای فعالیتهای تجاری اختصاص داده، فضاهای مرتبط با حضور، تجمع و گفتگو یا وجود ندارد و یا کاملاً ثانویه میباشد.
در تمامی مراحل شهرنشینی به ویژه در کلانشهرها، چگونگی شکلگیری بناها و فضاها، ارتباطی مستقیم با رفتار، دانش و ذهنیت ساکنان شهر دارد. شهر آئینه تمامنمای قدرت سیاسی، توان اقتصادی، شعور فرهنگی، خرد اجتماعی، تدّبر اداری و مدیریت ساکنان خود میباشد. به عبارت دیگر، هر شهر، کشوری است در ابعاد کوچکتر. اکنون برای روشنتر شدن رابطه شهر، سازمان فضایی و ساختار حاکم بر جامعه، یک مثال آورده میشود.
در تهران از سالهای گذشته تا امروز، هر روز شاهد گشوده شدن رو به تزاید مغازهها یا پاساژهای تجاری هستیم. این روند رو به رشد محصول تمایل اقتصاد خرد غیر تولیدی در ساختار کلان حاکم بر جامعه است که شهر، انعکاس فضایی آن میباشد. همین مطلب را اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، یعنی محدودیتهای ساختاری موجود بر سر راه تأسیس مراکز تولیدی و فقدان مدیریت کلانپولی برای هدایت و جذب سرمایههای خرد به سمت انباشت مولد، بروز آن در شهر همین ازدیاد مکانها و فضاهای خرد تجاری است. آیا نادیده گرفتن و نپرداختن به مطالبات حضور اجتماعی گروههای مختلف شهرنشینی از فضای کلانشهری تهران جای تأمل و پرسش ندارد؟ در چنین وضعیتی فرق است بین شهرهایی که مغازهها حیات شهری را رقم میزنند با شهرهایی که مراکز فرهنگی و فضاهای اجتماعی شهری، پویایی آن را تضمین کردهاند. هویت شهر در این تمایزها رقم میخورد و شهر نیز بازتاب تمامی این تمایزها میشود.
تمایزهای فضایی شهرنشینی در تهران
در مقیاس کلان و در مسیر رشد تهران تمایزهای پدیدآمده بین سازمان فضایی و هویت شهری را میتوان در چند زمینه دنبال نمود. در این جا، به اختصار تمام این تمایزها بر حسب چند مقوله انتخابی بیان میشود.
سرعت رشد شهرنشینی
تهران از زمان برگزیدهشده به پایتختی در نیمه دوم قرن دوازدهم تا دهه سوم قرن چهاردهم هجری با نرخ رشدی آرام در حال گسترش بود. بافت قدیمی که در عهد پهلوی اول بعد از سال 1300 شکل گرفت، توانست با بافتهای شهری شکلگرفته در دورانهای صفوی و قاجار جوش بخورد و مجموعهای هماهنگ را ارائه نماید. این نرخ آرام شهرنشینی از دهه چهارم قرن چهارده شمسی شتاب گرفت و بافتهای شهری تازهتر و بسیار متفاوت از گذشته را بر اساس شهرنشینی سریع شکل داد. بر اساس سرعت رشد شهرنشینی در تهران، میتوان تفاوتهای هویتی آشکاری را در لایههای مختلف سازمان فضایی این شهر تشخیص داد.
دورههای تاریخی ـ حکومتی
سازمان فضایی شهر تهران را میتوان بر اساس سلسلههای تاریخی نیز، مورد شناسایی و تمیز قرار داد. شهر تهران در عهد قاجار، شکلی مشخص داشت و در عهد پهلوی اول نیز، شکلی متمایز متمایل به توسعهای با هدایت اما در ادامه تهران قاجاری و اگر چه با خیابان و ماشین نیز، آمیخته شد اما توانست این دو عنصر جدید را در خود ادغام کند. حال آن که در عهد پهلوی دوم، این دو عنصر شهر را از آن خود کردند. در دوران معاصر رشد شهرنشینی تهران و چهره شهر بر اساس احداث انواع خیابان و جاده و اشباع اتومبیل متمایز است.
شهرسازی و طرح جامع تهران
در نیمه دوم دهه چهل، برای تنظیم و جلوگیری از رشد شتابان سریع و حجیم تهران، برنامهای نظمبخش در قالب اولین طرح جامع 25ساله شهر تهران تهیه و تصویب شد. اهداف اصلی این طرح، مشخص کردن چگونگی استفاده از اراضی شهری، احداث و توسعه شبکه معابر (عمدتاً سواره)، مشخص کردن میزان بهرهوری از ارتفاع و تجمع در واحد سطح (تراکمهای جمعیتی و ساختمانی) و تعیین جهات و محدودههای توسعه شهر تهران بود.
اولین طرح جامع تهران، تأثیر قاطعی بر توسعه شرقی ـ غربی، ناپیوسته تهران و گسست کالبدی و اُفت کیفی فضا بر جای نهاد. در این مقاله، تا آن جا که به تمایزهای ایجادشده در سازمان فضایی شهر تهران مربوط است به چند مورد اشاره میشود. با اعمال «ضوابط نظمبخش و قانونی» طرح جامع، در شکلگیری سازمان فضایی شهر تهران تغییرات زیر حادث شدند:
- تغییر جهات گسترش سازمان فضایی شهر از محور شمال ـ جنوب (که به ادغام پیوسته تجریش و ری منجر میشد) به محور شرقی ـ غربی و گسترش تا ارتفاعات شرقی تهران و در بر گرفتن تمام آبادیهای غرب و ادغام گسسته کرج و بسیاری از آبادیهای پیرامون در سازمان فضایی شهر؛
- تغییر ادراک فضایی در جامعه، به نحوی که فضاهای سرباز و سرپوشیده از قلمرو شیوه زندگی خارج شدند و «تهران جدید» عمدتاً بر اساس فضاهای بسته، شکل گرفت و رشد کرد. و فضاهای باز برای عبور و توقف ماشین در نظر گرفته شد؛
- تغییر در روند رشد پیوسته تهران و ایجاد گسستهای تحمیلی بر سازمان فضایی شهر شامل، اراضی خالی، ساخته نشده و پیدایش بافتهای ناپیوسته بیرون از محدوده استحفاظی؛
- شکلگیری صرفاً کمّی بافتهای حومهای و ناپیوسته مستقل از تأسیسات و تجهیزات و فضاهای شهری با کیفیت بسیار پایین ساختوساز؛
- حذف تدریجی حریمهای پنهان و آشکار از شهر و بنا.
بدین ترتیب، اعمال ضوابط طرح جامع بر شهر تهران به ایجاد تمایزهای قاطعی در سازمان فضایی شهر منجر شد.
قطبیشدن عملکردی و مهاجرت درونشهری
در فرایند رشد از دهه چهل به بعد، سازمان فضایی شهر تهران نوعی تقسیم عملکرد اجباری را پذیرا شد. بافتهای تاریخی و قدیمی و قسمتهای چسبیده به آنها را بافت جدید، مرکزیت تجاری، خدماتی و اداری را تا حد اشباع و لبریز شدن پذیرفتند و بافتهای حومهای و ناپیوسته مرکزیت کارگاهی، کارخانهای و تولیدی را. بدین ترتیب، قطبی شدن تحمیلی عملکردها بر مهاجرتها و سکونتهای درون و برونشهری تأثیر گذاشتند. بافتهای تاریخی و مرکزی سازمان فضایی روز به روز فرسودهتر شدند تا آن جا که بناها و فضاهای با هویت به انبار کالاهای وارداتی، سکونتگاه مهاجران بسیار فقیر، جولانگاه دستفروشها و توقفگاه چهارچرخهها، گاریها و سواریها بدل شدند و از آنها به نام «کلنگی» در بازار ساختمان نام برده شد و بافتهای حومهای و ناپیوسته بدون تأسیسات و تجهیزات و فضاهای شهری مستقر بر اراضی دائر و بایر کشاورزی روز به روز گستردهتر شدند و فقیرانهترین سکونتگاهای شهری را شکل دادند.
فضاهای فرهنگی، اجتماعی و هویت شهری
در این مقاله، برای این که بدانیم درباره چه و کجا گفتگو میکنیم، تا آن جا که به شناخت تمایزهای موجود در سازمانهای فضایی شهر تهران مربوط است، پیشنهاد میشود به هنگام نگاه مجدد به تهران پنج عامل را در نظر گرفتهایم:
- تاریخ شکلگیری «شهر تهران»؛
- زمان سرعت شکلگیری و نرخ رشد شهرنشینی «شهر تهران»؛
- چهره سیما و آرایش فضایی شکلگیری «شهر تهران»؛
- میزان تأثیرپذیری از فرایندهای درونی و بیرونی شکلدهنده «شهر تهران»؛
- فضاهای شهری که به طور بالقوه برای حضور اجتماعی ـ سیاسی ساکنان قابل استفاده میباشد.
اکنون با در نظر گرفتن پنج عامل فوق، سازمان فضایی شهر تهران را مرور میکنیم:
«تهران تاریخی» ـ این عبارت، برای تهران دوره صفوی و تهران دوره قاجاری در نظر گرفته شده است. شکلگیری تهران تاریخی در زمانی طولانی و با سرعتی آهسته صورت گرفت. سازمانیابی فضا به طور مؤثر و مستقیم از فرهنگ بومی و سنت معماری و شهرسازی تأثیر پذیرفته و چهره و سیمای شهر از نظامی هماهنگ منسجم و اختصاصی برخوردار بود. حد شمالی، شرقی، جنوبی و غربی این تهران منطبق است بر خیابانهای انقلاب، شهدا، شوش و کارگر و محدوده زمانی آن از سال 1300 چندان فراتر نمیرود. ساکنان تهران تاریخی برای برگزاری مراسم مذهبی، اعیاد و اجتماعات شهری و تجمعات میتوانستند از چندین فضای شهری که به طور مستقیم پاسخگوی اینگونه فعالیتهای اجتماعی بود، بهره برند.
پیش از احداث خیابان پانزده خرداد (بوذرجمهری) محور ارتباطی بین سه فضای شهری میدان پانزده خرداد (ارگ)، سبزهمیدان و جلوخان مسجد امام (شاه) بعلاوه صحن این مسجد، مهمترین فضاهای اجتماعی آن روز بودند که سازمان فضایی شهر تهران متناسب با سطحی که تهران آن روزگار در اختیار داشت در اختیار ساکنان خود قرار داده بود. اعیاد آئینی و رسمی در میدان پانزده خرداد، تجمعات سیاسی در سبزهمیدان (عمدهترین فضای تحقق جنبش تنباکو) و مراسم سوگواری و عزاداری در جلوخان و صحن مسجد امام و در مواقعی ترکیبی از هر سه فعالیت در هر سه فضا. با احداث خیابان پانزده خرداد (در حد فاصل 1309-1304) بدنه شمالی سبزهمیدان تخریب شد و فرایند تبدیل این فضا به وضعیت امروزی فراهم شد و فضایی برای حضور و تجمع در نظر گرفته نشد. «تهران تاریخی» بر اساس ارادهای متمرکز و آگاهی جمعی از ادراک فضایی شکل گرفت و اطلاق نام دارالخلافه طهماسبی و ناصری نشانگر شهریت برای توسعه شهر و سکونت شهرنشینان از منابع درونی مانند سنت و بوم تغذیه میکند.
«تهران قدیمی» ـ این عبارت، برای توسعه تهران در دوره پهلوی اول تا کودتای 28 مرداد پیشنهاد میشود و شکلگیری آن کمی بیشتر از سی سال به طول میانجامد. در این مدت کوتاه، سرعت شکلگیری «تهران قدیمی» نسبت به «تهران تاریخی» اگر چه بیشتر است اما در مقایسه با شهرنشینی سریع و شکلدهنده تهرانهای بعدی میتوان آن را کند و بطئی در نظر گرفت. به همین جهت، «تهران قدیمی» در پیوند با «تهران تاریخی» در چهار جهت پیرامونی آن را در بر میگیرد و در بیرون و درون آن خود را بازسازی میکند.
سازمان فضایی «تهران قدیمی» از چهرههای متنوعتری برخوردار است. علاوه بر فرهنگ بومی از فرهنگ باستانی و فرهنگ اروپایی نیز، تأثیر پذیرفته است. اما هنوز ادراک فضایی و هویت شهری حضور دارد. هویت شهری برای «تهران قدیمی» به میزان قابل توجهی «ایدئولوژیک» است. به همین جهت اگر چه از «تهران تاریخی» تأثیر میپذیرد اما با خشونت (تخریب دروازهها و بناها) با آن رفتار میکند.
«تهران قدیمی» میباید یادآور عصر هخامنشی باشد و آن در کاخ شهربانی واقع در میدان مشق و بانک ملی خیابان فردوس جلوهگر میشود و کاخ وزارت امور خارجه با الهام از کعبه زرتشت ساخته میشود. حتی خارجیها هم بر این باورند که «تهران قدیمی» میبایست یادآور تمدن گذشته باشد. آندره گدار فرانسوی موزه ایران باستان را با الهام از کاخ تیسفون دوران ساسانی میسازد. حضور تمدن جدید در فضا با احداث هنرستان دختران و پیرامون میدان امام (توپخانه) ظهور میکند. در تصاویر میتوان تمایزهای هویتی میدان امام (توپخانه) را در حد فاصل 1330-1260 مشاهده کرد. میدان امام یکی از دو فضای شهری عمده اجتماعات «تهران قدیمی» است. در حد فاصل سالهای 1300-1260 شمسی با انتقال فعالیتهای میدان ارگ به توپخانه این میدان با ابعاد 110 Î 220 متر به یکی از فضاهای شهری عصر خود تبدیل شد. پیرامون این میدان در حد فاصل سالهای 1300 تا 1330 تخریب و تجدید بنا میشود و امکانات عبور سواره برای آن فراهم میشود و در اختیار فعالیتهای اجتماعی شهر و مکانی برای تجربه تجدد قرار میگیرد. معماری و تجلیات فضایی آن ضمن بهرهوری از شهرسازی صفویه به «تهران تاریخی» و سبزهمیدان هم وفادار بود و بعلاوه حالات و روحیات تازهتری را به شهرنشینان خود عرضه کرد.
همانگونه که میدان پانزده خرداد واقع در «تهران تاریخی» در برابر کاخهای پادشاهان قاجار، محل تظاهرات اجتماعی بود، تظاهرات و نیازمندیهای جامعه به تجمع در دوران دموکراسی ناقص (32-1320) در فضای شهری میدان بهارستان در روبهروی مجلس شورا انجام میشود. خیابانهای «تهران تاریخی» هنوز به عنوان فضاهای شهری قابل استفاده برای حضور اجتماعی ـ سیاسی شهرنشینان میباشد و اتصال فضاهای شهری «تهران تاریخی» را با «تهران قدیمی» برقرار میکنند. فضاهایی که در آن دوره توان ترغیب جامعه را به ابراز وجود بر میانگیختند. «تهران قدیم» را نیز، ارادهای معطوف به قدرتی متمرکز و آگاهی جمعی ساکنان شهر سازماندهی میکرد.
«تهران جدید» ـ در نیمه دوم دهه 1330، بازتاب فضایی رشد سریع تهران آغاز شد و «تهران جدید» در پیرامون «تهران قدیم» که «تهران تاریخی» را در بر گرفته بود شکل گرفت و تا نیمه دم دهه 1340 بیشتر به سمت شمال (تجریش) و شرق (تهرانپارس) پیشروی کرد.
«تهران جدید» فرصت درونی شدن فرهنگهای باستانی، اسلامی و اروپایی را که در سازمان فضایی (تهران قدیمی» جوانه زده بود، با اوج گرفتن رشد شهرنشینی از دست میدهد. این رشد جهنده دیگر در چارچوب سازمان فضایی «تهران تاریخی» و «تهران قدیمی» هم نمیگنجد. از نیمه دوم دهه 1340، شکلدهی مجدد سازمان فضایی شهر تهران به طرح جامع واگذار میشود. در این دهه، درآمد حاصل از فروش نفت و اقتدار تمرکز سیاسی ـ اقتصادی، کشور را مجاز میدارد تا هر چیز منجمله طرح جامع را وارد کند. مفهوم «وارداتی» بر جای مفهوم «درونزایی» مینشیند. «تهران جدید» تجربه واردات را در فضا باز میتابد. شکلگیری چهره شهر نیز وارداتی میشود. سرعت تعیینکننده است و اتومبیل وارد میشود. سازمان فضایی «تهران جدید» تمام هم و غم خود را برای پذیرایی از اتومبیل در احداث خیابان متبلور میکند. ایدئولوژی آسفالت، بلوار، دسترسی سواره ایدئولوژی حاکم بر سازمان فضایی شهرهای کشور میشود. سازمان فضایی «تهران جدید» به مثابه سازمان سیاسی ـ اقتصادی، ایجاد فضا و محل برای تجمعات و حضور مردم در صحنه شهر را فراموش میکند. میدانها و خیابانها دیگر کمتر فضای شهری و بیشتر محل تردد اتومبیلها و گشایش مغازهها هستند.
«تهران جدید» فضاهای تازهتری را به شهرنشینان عرضه مینماید تا شاید بتوانند برای حضور اجتماعی از آن بهره گیرند. به عنوان مثال، میتوان از میزان اندکی از پارکها، استادیومهای ورزشی و سالنهای اجتماعات نام برد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که نظارت، مدیریت و مالکیت این فضاها که متعلق به دولت و شهرداری میباشد، حضور شهرنشینان را در این فضاها مشروط مینماید. از طرف دیگر، تصور ذهنی شهرنشینان حتی تا امروز از پارک، محل مصفایی چون باغ و بوستان است که برای گردش و پیکنیک و یا چیدن میوه مناسب است. به تدریج پارک جای خود را برای حضور بازنشستگان، زنان خانهدار و شهرنشینان علاقمند به ورزش و سایر جنبههای اجتماعی زندگی شهری باز کرده است. به هر صورت نباید فراموش شود که پارکها، همانند فضاهای شهری گذشته نیستند. در موارد نادری هم که پارکها برای حضور جمعی مورد استفاده قرار گرفتند همانند، تصور جنگل، درختها و گلوگیاه و چمنها آسیب فراوان دیدند.
در «تهران قدیمی» فضاهای شهری همچون خیابان و میدان به علت حضور ادراک فضایی در جامعه و پائین بودن میزان مالکیت و بهرهوری از اتومبیل، امکان استفاده و حضور شهرنشینان در این فضاها بیشتر بود. خیابان شرقی ـ غربی انقلاب در حد فاصل میدانهای امام حسین، فردوسی و انقلاب، فضاهای سیاسی مناسبی برای تظاهرات اجتماعی بودند. اگر فضاهای باز دانشگاهی تهران را نیز بر این فضاها بیفزائیم، «تهران جدید» مطالبات فضایی شهرنشینان برای تجمع را از پسانداز فضایی «تهران قدیم» پرداخت کرده و تنها فضایی را که بعدها و بالاجبار برای پاسخ به این نیاز به سازمان فضایی شهر تهران کرد، میدان آزادی بود که در ادامه خیابان و میدان انقلاب در سمت غرب «تهران جدید» ساخته شد و جنبه نمادین و نمایشی این میدان بر استفادههای سیاسی ـ اجتماعی شهرنشینان از آن کاملاً غلبه دارد.
«تهران حاشیهای» ـ این عبارت در ارتباط با شکلگیری تهرانی است که در اثر اعمال محدودههای اولین طرح جامع (مصوب 1348) به همراه گران شدن زمین و هزینههای زندگی در تهرانهای جدید، قدیمی و تاریخی، بیرون از محدودههای خدماتی طرح جامع، بر روی بخشهایی از اراضی فاقد مالکیت مشخص، در کنار کوه، تپه، رودخانه و اطراف جادههای دوردست پیرامون «تهران جدید» پدیدار شدند. از سال 1340 به بعد سازمان فضایی تهران، بافتهای شهری «خودرو» را که با سرعت بسیار و فقدان تجهیزات و تأسیسات شهری و کیفیتهای ساختوساز بودند، در خود جای داد.
سرعت شکلگیری «تهران حومهای» و «تهران جدید» در مقایسه با تهرانهای پیشین بسیار زیاد بود و سطوح زیادی از اراضی بایر و کشاورزی و باغها برای «تهران حاشیهای» و «تهران ناپیوسته» مصرف شدند. «تهران حاشیهای» سازمان فضایی شهر را به سمت «کشآمدگی کالبدی» سوق داد. بخشهای بسیاری از «تهران حاشیهای» عمدتاً و فقط مسکونی هستند. «تهران حاشیهای» مطالبات تأسیساتی، تجهیزاتی و شهری خود را از سه تهران نامبرده دریافت میکند. در دوران شکلگیری «تهران حومهای» مفاهیم مندرج در سازمان فضایی شهر تهران تغییر موضع دادند: مفهوم سکونت به مسکن و شهریت به رشد شهر بدل شد. ایدئولوژی غالب بر رشد شهر احداث خیابان و تفکیک اراضی در هر اندازه و قوارهای بود و تن دادن هر نوع سکونتی، بخش عمدهای از فضاهای تقلیلیافته تهران تاریخی و قدیمی نیز، حالت حاشیهای به خود گرفته و به محلههای مسکونی فاقد کیفیت و فقیرنشین تبدیل شدند. حریمهای فضایی مانند حریم عابر پیاده، حریم فضای خصوصی، حریم فضاهای شهری یکی بعد از دیگری به واسطه خیابان و ساختمان بر چیده شدند. «حرمت اجتماعی» ما به ازای فضایی خود یعنی «حریم» را در این دوره از شکلگیری فضایی تهران از دست داد و مرزبندیهای آنها بسیار درهم و مخدوش شدند.
پیدایش و رشد تهران جدا از چهار تهران پیشین، بر اثر اعمال محدوده استحفاظی شکل گرفتند. (نمونه اسلامشهر) از دهه 1350 به بعد، حضور این تهران رسمیت یافت و در درون تهران حاشیهای، دو تهران یعنی، «تهران حومهای» و «تهران ناپیوسته» انواع بافتهای سازمانیافته و خودرو، حاشیهای و روستایی مجتمع و پراکنده وجود دارد.
مطالبات تهران حاشیهای شامل، «تهران ناپیوسته» از سازمان فضایی تهران شهرسازی و مدیریت شهری میبایست مجدداً در دستور کار ما (شهرنشینان، متخصصان و مسئولان) قرار گیرد.
محمدرضا حائری
[*] ایده اصلی این مقاله، برای اولینبار در فصلنامه گفتگو، شماره 260، زمستان 1378، به چاپ رسیده است و مقاله حاضر، بسطیافته آن ایده میباشد.